رمان های عاشقانه دلارام

ساخت وبلاگ
#25وقتی تعطیل شدیم انقدر خسته بودم که اصلا جون نداشتم برم خونه ی خانوم محمدی. بهتر بود اول میرفتم خونه یه استراحتی میکردم و بعد میرفتم. راضی کردن مامانم سخت بود ولی میشد یه کاریش کرد. اگه طیبه راضی می رمان های عاشقانه دلارام...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان های عاشقانه دلارام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delaram1221a بازدید : 92 تاريخ : پنجشنبه 27 شهريور 1399 ساعت: 12:16

#19یک سال بعد:_چشاتو باز نکنیا! سیمین خنده ی شیرینی کرد و همونجور که چشاش بسته بود جواب داد: چشم سرورم. قند تو دلم اب شد... ذوق میکردم وقتی به گرایشم احترام میذاشت و گاهی برای شاد کردن من سلطه پذیرانه رمان های عاشقانه دلارام...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان های عاشقانه دلارام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delaram1221a بازدید : 291 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:20

دیگر طاقتش تمام شده بود. احساس میکرد دیگر نمیتواند ادامه دهد. کاش مانند داستانی که بارها در تلگرام خوانده بود؛ طنابی غیبی ظاهر میشد و او را نجات میداد. البته فرق او با شخصیت اصلی داستان این بود که او رمان های عاشقانه دلارام...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان های عاشقانه دلارام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delaram1221a بازدید : 123 تاريخ : دوشنبه 23 ارديبهشت 1398 ساعت: 8:52

#20 به مخابرات رفتم و درخواست شماره ی کارلوس لینکن رو کردم. خوشبختانه اینبار کسی نگفت ، همچین چیزی وجود نداره. باهاش تماس گرفتم؛ اما کسی جواب نداد. دوباره شمارشو گرفتم و سه باره، چهار باره، بار دهم یه رمان های عاشقانه دلارام...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان های عاشقانه دلارام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delaram1221a بازدید : 130 تاريخ : پنجشنبه 25 بهمن 1397 ساعت: 6:12

#12مهتاب از ترس به خود میلرزید و نفس نیمه هوش رو مبل افتاده بود. دخترها و پسرها مدام در گوش ان دو میخواندند که هرچه بترسند بدتر است اما انگار دست خودشان نبود محمد فکری به ذهنش رسید و سریع از خانه بیرو رمان های عاشقانه دلارام...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان های عاشقانه دلارام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delaram1221a بازدید : 112 تاريخ : چهارشنبه 21 آذر 1397 ساعت: 17:00

برای دانلود پی دی اف رمان ها به کانال تلگرام مراجعه کنید 

@romandelaram1221

رمان های عاشقانه دلارام...
ما را در سایت رمان های عاشقانه دلارام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delaram1221a بازدید : 119 تاريخ : چهارشنبه 21 آذر 1397 ساعت: 17:00

محسن و مامانیش رفده بودن خونه ی یکی از دوستای محسن و قرار بود شب همونجا بمونن. نگاهو خوابونده بودمو خودم اومده بودم پایین. میخاسم به یاد قدیما تا صبح تو حیاط بشینم و کتاب بخونم ، یه قهوه واسه خودم درست کردم و کتاب رمانمو برداشتم رفتم حیاط نشستم رو تاب. با تکونای عاروم عاروم مشغول خوندن شدم. یه نور عجیبی یهو حیاطو روشن کرد ؛ یه نگا به خونه انداختم همه ی چرا رمان های عاشقانه دلارام...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان های عاشقانه دلارام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delaram1221a بازدید : 117 تاريخ : پنجشنبه 21 تير 1397 ساعت: 14:49

#پارت_بیست_چهارمعرشیییی مهمون دعوت میکنی بعد میخابی این چه کاریه کمی رو تختش جا به جا شد و حتی به خودش زحمت نداد چشاشو باز کنه اصا همش تقصیر منه که بهت گفدم باشه ازدواج میکنم باید یکم دنبال خودم میکشوندمت خسده میشدی دیگه منو دعوت نمیکردی بعد لالا کنی بالاخره پتو رو از رو سرش کنار زد و گفت نارشین به جا اینهمه غر زدن بیا بغلم بخوابیم دگ میبینی که این ماهان چی رمان های عاشقانه دلارام...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان های عاشقانه دلارام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delaram1221a بازدید : 144 تاريخ : يکشنبه 20 اسفند 1396 ساعت: 13:22

از فسمت پیوند ها میتونید پی دی اف کامل رمان کوه های زیر خاک رو دانلود کنید

رمان های عاشقانه دلارام...
ما را در سایت رمان های عاشقانه دلارام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delaram1221a بازدید : 110 تاريخ : يکشنبه 20 اسفند 1396 ساعت: 13:22

بسم الله الرحمن الرحیم #37 از پستی که زد حدس زدم کجا داره میره تولد دلارا بود و فک کنم داشت میرفت تهران برای تولدش خوش بحالش از اونجایی که میدونستم دیگه تا شب نمیاد نتو خاموش کردم و مشغول درس خوندنم شدم  ظهر مامانم مثل همیشه خوابید و من مشغول چت کردن با رها شدم اول یکم در مورد درسامون حرف زدیم و بع رمان های عاشقانه دلارام...ادامه مطلب
ما را در سایت رمان های عاشقانه دلارام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delaram1221a بازدید : 144 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 0:25